الف. كلّيه جملاتى كه در آن «بايد»، «لازم است»، «بنابراظهر»، «بنا بر اقوى»، «بعيد نيست»، «خالى از وجه نيست» به كار رفته است به منزله فتواى صريح مىباشد و لازم است به آن عمل شود.
ب. كلّيه جملاتى كه در آن عبارت «بنا بر احوط»، «بنابراحتياط» به كار رفته است اگر در آن مسأله، قبل از اين كلمات و يا بعد از آن فتوايى داده نشده احتياط واجب است، و در غير اين صورت احتياط مستحب مىباشد.
ج. در هر مسألهاى كه احتياط واجب باشد، مُقلّد مىتواند به آن عمل كرده و يا به مجتهد ديگرى كه جامع شرايط تقليد بوده و از ديگر مجتهدين اعلم باشد، رجوع كند. و اين در صورتى است كه مجتهد دوم در آن مسأله احتياط نكرده و فتوا داده باشد.
د. در هر مسألهاى كه عبارت «محلّ تأمل است» يا «محلّ اشكال است» به كار رفته به منزله احتياط واجب است؛ بنابراين اگر جايز بودن چيزى مورد تأمل يا اشكال بود، احتياط واجب در ترك كردن آن است.