جعاله آن است که انسان قرار بگذارد در مقابل کارى که براى او انجام مىدهند مال معینى بدهد، مثلا بگوید: هرکسى گمشده مرا پیدا کند ده تومان به او مىدهم، و به کسى که این قرار را مىگذارد «جاعِل» و به کسى که کار را انجام مىدهد «عامل» گویند و فرق بین جعاله و اجیر کردن دیگرى براى کار، این است که در اجاره، بعد از خواندن صیغه، اجیر باید عمل را انجام دهد و کسى هم که او را اجیر کرده اجرت را به او بدهکار مىشود، ولى در جعاله عامل مىتواند مشغول عمل نشود و تا عمل را انجام ندهد، جاعل بدهکار نمىشود.
(١٧۵٨) جاعل باید بالغ، عاقل و از روى قصد و اختیار قرار داد کند و شرعاً بتواند در مال خود تصرف نماید.
(١٧۵٩) کارى که جاعل مىگوید براى او انجام دهند، باید حرام نباشد و نیز باید بىفایده نباشد و از واجباتى نباشد که شرعاً خود عامل لازم است بجا آورد، پس اگر بگوید، هر کس شراب بخورد، یا در شب تاریک به مکانى مخوف برود، یا نماز واجب خود را بخواند صد تومان به او مىدهم، جعاله نیست.
(١٧۶٠) اگر مالى را که قرار مىگذارد بدهد معین کند، مثلاً بگوید، هر کس اسب مرا پیدا کند، این کیسه گندم را به او مىدهم، لازم نیست بگوید، این گندم مال کجاست و قیمت آن چقدر است، ولى اگر مال را معین نکند، مثلاً بگوید، کسى که اسب مرا پیدا کند، ده من گندم به او مىدهم، باید خصوصیات آن را کاملاً معین نماید.
(١٧۶١) اگر جاعل، مزد معین براى کار قرار ندهد، مثلاً بگوید، هر کسى بچه مرا پیدا کند پولى به او مىدهم، و مقدار آن را معین نکند، چنانچه کسى آن عمل را انجام دهد باید مزد او را به مقدارى که کار او در نظر مردم ارزش دارد، یعنى اجرتالمثل، پرداخت نماید.
(١٧۶٢) اگر شخصى کارى را بدون جعاله یا با جعاله انجام دهد و قصد او این باشد که پولى نگیرد، مستحق اجرت نخواهد بود.
(١٧۶٣) جاعل مىتواند پیش از آن که عامل، شروع به کار کند جعاله را بهم بزند، و بعد از شروع به کار نیز مىتواند، بهم بزند ولى باید مزد مقدار عملى که عامل انجام داده به او بدهد.
(١٧۶۴) اگر عامل کار را ناتمام بگذارد، چنانچه آن کار مثل پیدا کردن اسب است که تاتمام نشود براى جاعل فایدهاى ندارد، در این صورت نمىتواند چیزى مطالبه نماید، و همچنین است اگر جاعل مزد را براى تمام کردن عمل قرار دهد، مثلاً بگوید، هر کسى لباس مرا بدوزد صد تومان به او مىدهم، و امّا اگر مقصودش این باشد که هر مقدار از عمل انجام گیرد براى آن مقدار هم مزد هست، جاعل باید مزد مقدار کارى را که انجام شده به عامل بدهد، اگر چه احتیاط این است که با مصالحه، یکدیگر را راضى نمایند.