احکام, صلح

احکام صلح

صلح آن است که انسان با دیگرى توافق کند که مقدارى از مال یا منفعت مال خود را ملک او کند، یا از طلب یا حق خود بگذرد که او هم در عوض، مقدارى از مال یا منفعت مال خود را به او واگذار نماید یا از طلب یا حقى که دارد بگذرد.

(١٧١١) بنا بر اظهر‌‌، صلح عقد مستقلى است و در احکام و شرایط، تابع سایر عقود نیست، و فرقى نمى‌‌کند که صلح بعد از نزاع انجام گیرد و یا اصلاً نزاعى در بین نباشد، بنا بر اظهر‌‌، ولى لازم است در عقد صلح حرامى را حلال و یا حلالى را حرام نکنند، که در این صورت صلح‌‌، صحیح و نافذ نیست‌‌.

(١٧١٢) دو نفر که چیزى را با یکدیگر صلح مى‌‌کنند، باید بالغ و عاقل باشند و کسى آنها را مجبور نکرده باشد و قصد صلح داشته باشند و حاکم شرع هم آنان را از تصرف در اموالشان جلوگیرى نکرده باشد.

(١٧١٣) لازم نیست صیغه صلح به عربى خوانده شود، بلکه با هر لفظ یا فعلى که بفهماند با هم صلح و سازش کرده‌‌اند صحیح است.

(١٧١۴) اگر کسى بخواهد طلب یا حق خود را با دیگرى صلح کند در صورتى صحیح است که او قبول نماید.

(١٧١۵) اگر انسان مقدار بدهى خود رابداند و طلبکار او نداند، چنانچه طلبکار طلب خود را به کمتر از مقدارى که هست صلح کند، مثلا پنجاه تومان طلبکار باشد و طلب خود را به ده تومان صلح نماید، زیادى براى بدهکار حلال نیست، مگر آن که مقدار بدهى خود را به او بگوید و او را راضى کند، یا طورى باشد که اگر مقدار طلب خود را مى‌‌دانست، باز هم به آن مقدار صلح مى‌‌کرد.

(١٧١۶) در عقد صلح که در آن دو چیز با یکدیگر معاوضه مى‌‌شوند، اگر یکى از آن دو قابل ملکیت و معامله نباشد، اصل عقد باطل است، و اگر بعد از صلح معلوم شد که یکى از دو چیزى که مورد مصالحه واقع شده معیوب است، حق فسخ براى کسى که ضرر دیده ثابت است، و همچنین است اگر یکى از دو طرف مغبون شده باشد.

(١٧١٧) اگر بخواهند دو چیزى را که از یک جنس و وزن آن معلوم است با یکدیگر صلح کنند، بنا براحتیاط در صورتى صحیح است که وزن یکى بیشتر از دیگرى نباشد، ولى اگر وزن آنها معلوم نباشد، اگر چه احتمال دهند که وزن یکى بیشتر از دیگرى است صلح صحیح است.