(٢٢۴۴) زن و شوهر در ازدواج دائم با وجود جمیع طبقات سه گانهاى که گفته شد از یکدیگر ارث مىبرند، و وجود هیچ یک از این طبقات مانع ارث بردن آن دو از یکدیگر نیست.
(٢٢۴۵) اگر زنى بمیرد و اولاد نداشته باشد، نصف همه مال را شوهر او، و بقیه را ورثه دیگر مىبرند، و اگر از آن شوهر یا از شوهر دیگر اولاد داشته باشد، چهار یک (1/4) همه مال را شوهر و بقیه را ورثه دیگر مىبرند.
(٢٢۴۶) اگر مردى بمیرد و اولاد نداشته باشد، چهار یک (1/4) مال او را زن، و بقیه را ورثه دیگر مىبرند، و اگر از آن زن یا از زن دیگر اولاد داشته باشد، هشت یک (1/8) مال را زن، و بقیه را ورثه دیگر مىبرند. و زن از همه اموال منقول ارث مىبرد ولى از زمین و قیمت آن ارث نمىبرد، چه زمین خانه مسکونى باشد یا زمین باغ و زراعت و غیر آن، و از قیمت هوایى مثل بنا و درخت ارث مىبرد، و بنابر اظهر با رضایت وارثان از خود هوائى هم مىتواند ارث ببرد، و بنابر اظهر در آنچه که گفته شد فرق ندارد، زن از این شوهر اولاد داشته باشد یا نه، اگرچه احتیاط در مورد زن بچهدار در ارث بردن از زمین، خوب است.
(٢٢۴٧) اگر زن غیر از شوهر وارثى ندارد، بنابر اقوى همه مال به شوهر مىرسد، ولى اگر شوهر غیر از زن وارث ندارد زن سهم خود را که چهار یک (1/4) است مىبرد و بقیه بنابر اقرب، از آن امام(علیه السلام) است.
(٢٢۴٨) اگر براى پرداخت سهم زن بخواهند بنا و درخت و مانند آن را قیمت نمایند باید اجزاى آن را قیمت کنند، ولى احتیاط مستحب در این است که ببینند اگر آنها بدون اجاره در زمین بمانند تا از بین بروند چقدر ارزش دارند، و آن را براى پرداخت مبنا قرار دهند.
(٢٢۴٩) اگر میت بیش از یک زن داشته باشد، چنانچه اولاد نداشته باشد چهار یک (1/4) مال، و اگر اولاد داشته باشد هشت یک (1/8) مال به شرحى که گفته شد، به طور مساوى بین زنهاى دائمى او تقسیم مىشود، اگرچه شوهر با هیچ یک از آنان یا بعض آنان نزدیکى نکرده باشد.
(٢٢۵٠) اگر مردى در حال مرض با زنى ازدواج دائم نماید و در آن مرض بمیرد و نزدیکى هم نکرده باشد، زن از آن مرد ارث نمىبرد و حق مهر هم ندارد، و اگر نزدیکى کرده باشد و یا از آن مرض خوب شده و به غیر آن مرض از دنیا رفته باشد آن زن هم از او ارث مىبرد و هم حق مهر دارد، و اگر زنى که شوهرش با او نزدیکى نکرده در زمان مریضى شوهر از دنیا رفت شوهر از آن زن ارث نمىبرد و حق مهر هم براى زن نیست بنابر اظهر، اگرچه احتیاط مستحب در صلح است.
(٢٢۵١) اگر زن را به ترتیبى که در احکام طلاق گفته شد طلاق رجعى بدهد و آن زن قبل از اتمام عدّه بمیرد، شوهر از او ارث مىبرد، و نیز اگر شوهر قبل از اتمام عدّه زن بمیرد، زن از او ارث مىبرد، ولى اگر بعد از اتمام عدّه رجعى یا در عدّه طلاق بائن یکى از آنان بمیرد، دیگرى از او ارث نمىبرد.
(٢٢۵٢) اگر شوهر در حال مرض عیالش را طلاق دهد، اگرچه طلاق بائن باشد، و قبل از گذشتن دوازده ماه هلالى بمیرد، زن با دو شرط از او ارث مىبرد: اول آن که دراین مدت شوهر دیگر نکرده باشد. دوم آن که شوهر در ادامه همان مرضى که در آنمرض زن را طلاق داده، به واسطه آن مرض یا به جهت دیگرى بمیرد، پس اگر از آن مرض خوب شود و به جهت دیگرى از دنیا برود، زن از او ارث نمىبرد.
(٢٢۵٣) زنى که به عقد موقت به نکاح مردى درآمده از مرد ارث نمىبرد و مرد نیز از او ارث نمىبرد اما ارث بین پدر و فرزند یا مادر و فرزند ثابت است.