(١٩۴٣) اگر مرد در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد معلوم شود که باکره نبوده، بنابراظهر، مىتواند عقد رابهم بزند، ولى اگر به گمان باکره بودن با زنى ازدواج کرد و بعداً معلوم شود که باکره نیست، اختیار فسخ ندارد، مگر در صورتى که تَدلیسى در کار باشد.
(١٩۴۴) مسلمانى که منکر خدا یا پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) شود، یا حکم ضرورى دین یعنى حکمى را که مسلمانان جزء دین اسلام مىدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتى که منکر شدن آن حکم به تکذیب خدا یا پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم)برگردد، مُرتَد است.
(١٩۴۵) کسى که پدر یا مادرش در موقع بسته شدن نطفه او مسلمان بودهاند، چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام کند، و بعداً مرتد شود، زنش بر او حرام مىشود و باید به مقدارى که در احکام طلاق گفته مىشود عدّه وفات نگه دارد.
(١٩۴۶) مردى که از پدر و مادر غیرمسلمان به دنیا آمده و مسلمان شده، اگر پیش از نزدیکى با همسرش مرتد شود، عقد او باطل مىگردد، و اگر بعد از نزدیکى مرتد شود، چنانچه زن او در سن زنهایى باشد که حیض مىبینند، باید آن زن به مقدارى که در احکام طلاق گفته مىشود، عدّه نگاه دارد، پس اگر پیش از تمام شدن عدّه، شوهر او مسلمان شود عقد باقى و گرنه باطل است.
(١٩۴٧) اگر زن پیش از آن که شوهر با او نزدیکى کند، به طورى که در مسأله ١٩۴۶ گفته شد، مرتد شود، عقد او باطل مىگردد، و همچنین است اگر بعد از نزدیکى مرتد شود ولى یائسه باشد، امّا اگر یائسه نباشد، باید به دستورى که در احکام طلاق گفته خواهد شد عدّه نگه دارد، پس اگر قبل از اتمام عدّه مسلمان شود، عقد باقى است و اگر تا آخر عدّه مرتد بماند، عقد باطل است.
(١٩۴٨) اگر زن در عقد با مرد شرط کند که او را از شهر بیرون نبرد و مرد هم قبول کند، نباید زن را از آن شهر بیرون ببرد.
(١٩۴٩) اگر زن از شوهر قبلى دخترى داشته باشد شوهر فعلى مىتواند آن دختر را براى پسر خود که از آن زن نیست عقد کند، و نیز اگر دخترى را براى پسر خود عقد کند، مىتواند با مادر آن دختر ازدواج نماید.
(١٩۵٠) اگر زنى از زنا آبستن شود، جایز نیست بچهاش را سقط کند.
(١٩۵١) کسى که از زنا به دنیا آمده، اگر زن بگیرد و اولاد دار شود آن اولاد حلالزاده است.
(١٩۵٢) هرگاه مرد در روزه ماه رمضان یا در حال حیض با زن نزدیکى کند معصیت کرده، ولى اگر بچهاى از آنان به دنیا بیاید حلال زاده است.