(١۴۴۵) خمس را باید دو قسمت کنند، یک قسمت آن سهم سادات است که بنا بر احتیاط واجب باید با اذن مجتهد جامع الشرایط به سید فقیر، یا سید یتیم، یا به سیدى که در سفر درمانده شده بدهند و نصف دیگر آن سهم امام (علیه السلام) است که در این زمان باید به مجتهد جامع الشرایط بدهند، و در صورت عدم مطالبه مجتهد، به مصرفى که او اجازه مىدهد برسانند، ولى اگر انسان بخواهد سهم امام (علیه السلام) را به مجتهدى که از او تقلید نمىکند بدهد، در صورتى به او اذن داده مىشود که بداند آن مجتهد و مجتهدى که از او تقلید مىکند، سهم امام (علیه السلام) را از نظر کمیت و کیفیت به یک نحو مصرف مىکنند.
(١۴۴۶) کسى که خمس مىدهد، هنگام دادن خمس به مجتهد یا نماینده او یا در صورتى که مجاز است، هنگام رساندن خمس به موارد مصرف آن، باید قصد قربت نماید، یعنى خمس را به قصد انجام فرمان خداوند وبراى نزدیک شدن به او بدهد، ولى اگر دیگرى را براى رساندن خمس وکیل کرده باشد، همین که وکیل قصد قربت کند کافى است.
(١۴۴٧) سید یتیمى که به او خمس مىدهند، باید فقیر باشد ولى به سیدى که در سفر درمانده شده، اگر در وطنش فقیر هم نباشد، مىشود خمس داد.
(١۴۴٨) به سیدى که در سفر درمانده شده، اگر سفر او سفر معصیت باشد، نباید خمس بدهند.
(١۴۴٩) به سیدى که عادل نیست مىشود خمس داد ولى به سیدى که دوازده امامى نیست بنا بر اظهر نباید خمس بدهند.
(١۴۵٠) به سیدى که معصیت کار است، اگر خمس دادن کمک به معصیت او باشد، بنا بر احوط نمىشود خمس داد، و به سیدى هم که آشکارا معصیت مىکند، اگر چه دادن خمس کمک به معصیت او نباشد، بهتر این است که
خمس ندهند.
(١۴۵١) اگر کسى بگوید سیدم نمىشود به او خمس داد مگر آن که دو نفر عادل، سید بودن او را تصدیق کنند یا در بین مردم به طورى معروف باشد که انسان یقین یا اطمینان پیدا کند که سید است، و بنا بر اظهر اگر انسان به سید بودن کسى گمان داشت ولى دو نفر عادل هم سید بودنش را تصدیق نکردند و در بین مردم و یا شهر خودش هم معروف به سید بودن نبود باز هم کافى است و مىشود به او خمس داد.
(١۴۵٢) به کسى که در شهر خودش به سید بودن مشهور باشد، اگر انسان به سید بودن او اطمینان یاگمان پیدا کند، مىشود خمس داد.
(١۴۵٣) کسى که زنش سیده است خمسش را بنابر احتیاط واجب نباید به او بدهد که به مصرف مخارج خودش برساند ولى اگر مخارج دیگران بر آن زن واجب باشد و نتواند مخارج آنان را بدهد، جایز است انسان خمس به آن زن بدهد که به مصرف آنان برساند.
(١۴۵۴) اگر مخارج سیدى که زوجه انسان نیست بر انسان واجب باشد بنابر احتیاط واجب، نمىتواند خوراک و پوشاک او را از خمس بدهد؛ ولى اگر مقدارى خمس ملک او کند که به مصرف دیگرى غیر مخارج خودش ـ که بر خمس دهنده واجب است ـ برساند مانعى ندارد.
(١۴۵۵) به سید فقیرى که مخارجش بر دیگرى واجب است و او نمىتواند مخارج آن سید را بدهد، مىشود خمس داد.
(١۴۵۶) احتیاط مستحب آن است که بیشتر از مخارج یک سال به یک سید فقیر خمس ندهند.
(١۴۵٧) اگر در شهر سید مستحقى نباشد و احتمال هم ندهد که پیدا شود، یا نگهدارى خمس تا پیدا شدن مستحق ممکن نباشد، باید خمس را به شهر دیگرى ببرد و به مستحق برساند و هزینه بردن خمس، بنابراظهر از خمس برداشته مىشود اگرچه خلاف احتیاط است، و اگر خمس از بین برود، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى کرده، باید عوض آن را بدهد و اگر کوتاهى نکرده، چیزى بر او واجب نیست.
(١۴۵٨) هرگاه در شهر خودش مستحقى نباشد ولى احتمال دهد که پیدا شود، اگر چه نگهدارى خمس تا پیدا شدن مستحق ممکن باشد، مىتواند خمس را به شهر دیگر ببرد و چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکند و تلف شود، لازم نیست چیزى بدهد. ولى نمىتواند هزینه بردن آن را از خمس بر دارد.
(١۴۵٩) اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، باز هم مىتواند خمس را به شهر دیگر ببرد و به مستحق برساند ولى مخارج بردن آن را باید از خودش بدهد و در صورتى که خمس از بین برود، اگرچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده باشد ضامن است.
(١۴۶٠) اگر خمس را از خود مال ندهد و از جنس دیگر بدهد، باید به قیمت واقعى آن جنس حساب کند و چنانچه گرانتر از قیمت حساب کند، اگر چه مستحق به آن قیمت راضى شده باشد باید مقدارى را که زیاد حساب کرده بدهد.
(١۴۶١) کسى که از مستحق طلبکار است و مىخواهد طلب خود را بابت خمس حساب کند، بنابر احتیاط واجب باید خمس را به او بدهد و بعد مستحق بابت بدهى خود به او برگرداند، ولى اگر با اذن حاکم شرع باشد این احتیاط لازم نیست.
(١۴۶٢) مستحق نمىتواند خمس را بگیرد و به مالک ببخشد، ولى کسى که مقدار زیادى خمس بدهکار است و فقیر شده و امید ثروتمند شدنش هم نمىرود و مىخواهد مدیون اهل خمس نباشد، اگر مستحق راضى شود که خمس را از او بگیرد و به او ببخشد، اشکال ندارد.
(١۴۶٣) اگر خمس را با حاکم شرع یا وکیل او یا با سید دستگردان کند و بخواهد در سال بعد بپردازد نمىتواند از منافع آن سال کسر نماید مثلا اگر هزار تومان دستگردان کرده و از منافع سال بعد دو هزار تومان بیشتر از مخارجش داشته باشد، باید اول خمس دو هزار تومان را بدهد و سپس هزار تومانى را که بابت خمس بدهکار است از بقیه بپردازد.