در چند مورد معامله باطل است:
١ ـ خرید و فروش عین نجس، براى استفادههایى که شرط آن، پاک بودن آن چیز باشد.
٢ ـ خرید و فروش مال غصبى، مگر آن که صاحبش معامله را اجازه دهد.
٣ ـ خرید و فروش چیزهایى که ارزش مالى ندارند.
۴ ـ معامله چیزى که منافع معمولى آن حرام باشد، با توضیحى که بعداً خواهد آمد، مثل آلات قمار و موسیقى.
۵ ـ معاملهاى که در آن ربا باشد.
(١۶١١) فروختن چیز پاکى که نجس شده و آب کشیدن آن ممکن است، اشکال ندارد، ولى اگر مشترى بخواهد آن چیز را بخورد، فروشنده باید نجس بودن آن را به او بگوید.
(١۶١٢) چیزهاى روان مضاف که گاهى به اتصال و استهلاک در آب زیاد مطلق، قابل تطهیر است اگر ممکن باشد به طریقى به حالت اول خود برگردد و از آن استفاده شود، خرید و فروش آن در حال نجاست جایز است، و این در صورتى است که مقصود از معامله، منافع بعد از پاک شدن باشد، و اگر مقصود منافعى است که مشروط به پاک بودن آن نیست، در صورتى که مالیت داشته باشد بدون قابلیت تطهیر هم خرید و فروش آن بنا بر اظهر جایز است.
(١۶١٣) اگر چیز پاکى مانند روغن و نفت که آب کشیدن آن ممکن نیست نجس شود، چنانچه روغن نجس را براى خوردن به خریدار بدهند معامله باطل و عمل حرام است و اگر براى کارى بخواهند که شرط آن پاک بودن نیست، مثلا بخواهند روغن نجس را بسوزانند، یا براى روغن مالى بدن مریض استعمال کنند، فروش آن اشکال ندارد.
(١۶١۴) خرید و فروش دارویى که موقع درست کردن با شراب مخلوط کرده باشند، در صورتى که شخص مریض چارهاى به جز استفاده از آن دارو را ندارد، بنابر جواز استشفا به حرام، بعید نیست جایز باشد.
(١۶١۵) خرید و فروش روغن، دارو و عطرهایى که از کشورهاى غیر اسلامى مىآورند، اگر نجس بودن آنها معلوم نباشد اشکال ندارد؛ ولى دارو یا روغنى که از حیوان، بعد از جان دادن آن مىگیرند، چنانچه در شهر کفار از دست کافر بگیرند، و از حیوانى باشد که خون جهنده دارد، نجس است و معامله آن باطل مىباشد، بلکه اگر در شهر مسلمانان هم از دست کافر بگیرند، معامله آن باطل است، مگر آن که بدانند که آن کافر از مسلمان خریده است.
(١۶١۶) اگر روباه را بغیر دستورى که در شرع معین شده کشته باشند، یا خودش مرده باشد، پوست آن نجس است، بنابراین خرید و فروش پوست آن، در صورتى که هیچ استفاده مشروع و حلالى از آن برده نشود، حرام و معامله آن باطل است.
(١۶١٧) خرید و فروش گوشت، پیه و چرمى که از کشورهاى غیر اسلامى مىآورند یا از دست کافر گرفته مىشود، باطل است، ولى اگر انسان بداند که آنها از حیوانى است که به دستور شرع کشته شده، خرید و فروش آنها اشکال ندارد.
(١۶١٨) خرید و فروش گوشت، پیه و چرمى که از دست مسلمان گرفته شود اشکال ندارد ولى اگر انسان بداند که آن مسلمان آنرا از دست کافر گرفته و تحقیق نکرده که از حیوانى است که بدستور شرع کشته شده یا نه، خریدن آن حرام و معامله آن باطل است.
(١۶١٩) خرید و فروش خوک و سگ حرام است، مگر سگ شکارى، سگ گله و سگ محافظ باغ و بستان، که بنا بر اظهر خرید و فروش آنها به قصد همین منافع جایز است.
(١۶٢٠) خرید و فروش چیزهاى مست کننده حرام و معامله آنها باطل است.
(١۶٢١) چیزهایى که نجس نیستند ولى منافع حلالى که مورد قصد عقلاء باشد ندارند، از قبیل حشرات و بعضى حیوانات و فضلهها که نجس نیستند، و مردار حیواناتى که خون جهنده ندارند، معامله آنها باطل است، مگر این که به حسب زمانها و مکانهاى مختلف منافعى عقلایى داشته باشد، مثل گرفتن روغن از ماهى مرده، که در این صورت معامله صحیح است.
(١۶٢٢) فروختن مال غصبى باطل است، و فروشنده باید پولى را که از خریدار گرفته به او برگرداند.
(١۶٢٣) خرید و فروش آلات لهو، مثل تار و حتى سازهاى کوچک و همچنین آلات قمار از قبیل نرد و شطرنج حرام است، مگر این که منفعت مشروع و حلالى از آن برده شود، و معامله براى آن منفعتِ حلال واقع شود، که بنا براظهر در این صورت معامله صحیح است، و اگر معامله براى موادّ تشکیل دهنده آنها صورت گیرد، باید یا شکسته شود و یا مطمئن باشد که خریدار خود مىشکند.
(١۶٢۴) اگر چیزى را که مىشود استفاده حلال از آن ببرند، به این شرط بفروشد که آن را در حرام مصرف کنند، مثلا انگور را به این شرط بفروشد که از آن شراب تهیه نمایند، معامله آن حرام و باطل است، اما اگر معلوم باشد که خریدار در حرام مصرف مىکند ولى فروشنده شرط نمىکند و همچنین قصد او، مصرف در حرام و کمک به خریدار در این امر نیست، بنابراظهر معامله جایز است، اگر چه در صورت عدم عُسر و حرج اَولى و احوط ترک آن است، و همین حکم براى فروختن غذا به کسى که در ماه رمضان از روى معصیت افطار مىکند جارى است.
(١۶٢۵) ساختن مجسّمه موجودات جاندار حرام است امّا نگهدارى آن براى مقاصد غیرحرام بنا بر اظهر جایز است، و نیز معامله به همین مقصود مانعى ندارد، اگر چه احتیاط مستحب در ترک آن است، و نقاشى موجودات جاندار بنا بر اظهر حرام نیست، اگر چه احتیاط در ناقص یا جدا کشیدن آن است.
(١۶٢۶) خریدن چیزى که از قمار یا دزدى یااز معامله باطل تهیه شده، باطل و تصرف در آن چیز حراماست، و اگر کسى آن را بخرد، باید به صاحب
اصلیش برگرداند.
(١۶٢٧) غِش در معامله، که عبارت است از مخفى کردن عیب چیزى و فروختن آن به اسم صحیح و سالم، مثل مخلوط کردن شیر با آب یا گندم خوب با گندم بد یا روغن با پیه و مانند آن، در صورتى که مشخص نباشد و فروشنده به خریدار نگوید، حرام است و مشترى حق بهم زدن معامله و یا گرفتن تفاوت قیمت را دارد.
(١۶٢٨) اگر مقدارى از جنسى را که با وزن یا پیمانه مىفروشند به زیادتر از همان جنس بفروشد، مثلا یک من گندم را به یک من و نیم گندم بفروشد، ربا و حرام است و گناه یک درهم ربا بزرگتر از آن است که انسان هفتاد مرتبه با مَحرَم خود زنا کند، بلکه اگر یکى از دو جنس، سالم و دیگرى معیوب، یا جنس یکى خوب و جنس دیگرى بد باشد، یا با یکدیگر تفاوت قیمت داشته باشند، چنانچه بیشتر از مقدارى که مى دهد بگیرد، باز هم ربا و حرام است، پس اگر مِس درست را بدهد و بیشتر از آن مس شکسته بگیرد، یا برنج مرغوب را بدهد و بیشتر از آن برنج نامرغوب بگیرد، یا طلاى ساخته را بدهد و بیشتر از آن طلاى نساخته بگیرد، ربا و حرام مىباشد.
(١۶٢٩) اگر چیزى را که اضافه مىگیرد غیر از جنسى باشد که مىفروشد، مثلا یک من گندم را به یک من گندم و یک ریال پول بفروشد، باز هم ربا و حرام است.
(١۶٣٠) اگر کسى که مقدار کمتر را مىدهد چیزى به آن اضافه کند، مثلا یک من گندم و یک دستمال را به یک من و نیم گندم بفروشد، اشکال ندارد، و همچنین است اگر هر دو طرف چیزى زیاد کنند، مثلا یک من گندم و یک دستمال را به یک من و نیم گندم و یک دستمال بفروشند.
(١۶٣١) اگر چیزى را که مثل پارچه با متر و ذرع مىفروشند، یا چیزى را که مثل گردو عددى معامله مىکنند، بفروشد و زیادتر بگیرد، مثلا ده عدد تخم مرغ بدهد و یازده عدد بگیرد، اشکال ندارد ولى در بعضى از موارد کراهت دارد.
(١۶٣٢) جنسى راکه دربعضى از شهرها با وزن یا پیمانه مىفروشند و دربعضى از شهرها عددى معامله مىکنند، اگر در شهرى که آن را با وزن یا پیمانه مىفروشند زیادتر بگیرد ربا و حراماست و در شهر دیگر اگر عددى معامله کند و زیادتر بگیرد ربا نیست.
(١۶٣٣) اگر چیزى را که مىفروشد و عوضى را که مىگیرد از یک جنس نباشد، زیادى گرفتن اشکال ندارد، پس اگر یک من برنج بفروشد و دو من گندم بگیرد معامله صحیح است.
(١۶٣۴) اگر جنسى را که مىفروشد و عوضى را که مىگیرد از یک چیز به دست آمده باشد، و به عبارت دیگر، حقیقت نوعیه آنها یکى بوده و اصناف مختلف باشند، باید در معامله زیادى نگیرد، پس اگر یک من کره حیوانى بفروشد و در عوض آن یک من و نیم پنیر بگیرد، ربا و حرام است.
(١۶٣۵) جو و گندم در ربا یک جنس حساب مىشوند، پس اگر یک من گندم بدهد و یک من و پنج سیر جو بگیرد، ربا و حرام است، و نیز اگر مثلا ده من جو بخرد که سر خرمن ده من گندم بدهد، چون جو را نقد گرفته و بعد از مدتى گندم را مىدهد، مثل آن است که زیادى گرفته و حرام مىباشد.
(١۶٣۶) اگر مسلمان از کافرى که در پناه اسلام نیست ربا بگیرد اشکال ندارد، ولى مسلمان نمىتواند به کافر ربا و زیادتى در معامله بدهد. و همچنین پدر و فرزند، زن و شوهر مىتوانند از یکدیگر ربا بگیرند.