وقف آن است که انسان مالى را به صورت مخصوص به موارد و مصارف معینى، اختصاص دهد، و احکام آن در مسائل آینده گفته خواهد شد.
(٢١۴٧) اگر کسى چیزى را وقف کند، از ملک او خارج مىشود و خود او و دیگران نمىتوانند آن را ببخشند یا بفروشند و کسى هم از آن ملک ارث نمىبرد، ولى در بعضى از موارد بسیار نادر که در کتابهاى مفصل بیان شده است به طور استثنایى، فروختن آن جایز است.
(٢١۴٨) لازم نیست صیغه وقف را به عربى بخوانند، بلکه اگر مثلا بگوید، خانه خود را وقف کردم، وقف صحیح است و در وقف قبول کردن مطابق احتیاط است.
(٢١۴٩) اگر ملکى را براى وقف معین کند و پیش از خواندن صیغه وقف پشیمان شود یا بمیرد، وقف درست نیست.
(٢١۵٠) کسى که مالى را وقف مىکند، بنا بر اظهر مىتواند شرط کند که تا مدتى و یا تا وقتى زنده است خودش و یا متعلقین او از مال موقوفه، استفاده نمایند و منافع آن مال به آنها برسد.
(٢١۵١) وقف در صورتى صحیح است که مال وقف را به تصرف کسى که براى او وقف شده یا وکیل، یا ولىّ او بدهند، ولى اگر چیزى را بر اولاد صغیر خود وقف کند وبه قصد این که آن چیز ملک آنان شود، از طرف آنان نگهدارى نماید وقف صحیح است.
(٢١۵٢) اگر مسجد را وقف کنند، بعد از آن که واقف به قصد واگذار کردن اجازه دهد که در آن مسجد نماز بخوانند، همین که یک نفر در آن مسجد نماز خواند، وقف درست مىشود.
(٢١۵٣) وقف کننده باید بالغ، عاقل و با قصد و اختیار باشد و شرعاً بتواند در مال خود تصرف کند، بنا بر این سفیه چون حق ندارد در مال خود تصرف نماید، اگر چیزى را وقف کند صحیح نیست.
(٢١۵۴) اگر مالى را براى کسانى که به دنیا نیامدهاند وقف کند درست نیست، ولى وقف براى اشخاصى که بعضى از آنها به دنیا آمدهاند صحیح و آنها که به دنیا نیامدهاند بعد از تولّد با دیگران شریک مىشوند.
(٢١۵۵) اگر چیزى را بر خودش وقف کند، مثل آن که دکانى را وقف کند که عایدى آن را بعد از مرگ او خرج مقبرهاش نمایند صحیح نیست، ولى اگر مثلا مالى را بر فقرا وقف کند و خودش فقیر شود، مىتواند از منافع وقف استفاده نماید.
(٢١۵۶) اگر براى چیزى که وقف کرده متولّى معین کند، باید مطابق قرار داد او رفتار نمایند. و اگر معین نکند، چنانچه بر افراد مخصوصى، مثلا بر اولاد خود وقف کرده باشد، در مورد چیزهایى که مربوط به مصلحت وقف است، که در نفع بردن طبقات بعد نیز دخالت دارد، اختیار با حاکم شرع است ولى در مورد چیزهایى که مربوط به نفع بردن طبقه موجود است، اگر آنها بالغ باشند، اختیار با خود آنان است، و اگر بالغ نباشند اختیار با ولىّ ایشان است و براى استفاده از وقف اجازه حاکم شرع لازم نیست.
(٢١۵٧) اگر ملکى را، مثلا بر فقرا یا سادات وقف کند، یا وقف کند که منافع آن به مصرف خیرات برسد، در صورتى که براى آن ملک متولى معین نکرده باشد، اختیار آن با حاکم شرع است.
(٢١۵٨) اگر ملکى را بر افراد مخصوصى، مثلا بر اولاد خود وقف کند که هر طبقهاى بعد از طبقه دیگر از آن استفاده کنند، چنانچه متولّى ملک، آن را اجاره دهد و بمیرد، در صورتى که مراعات مصلحت وقف یا مصلحت طبقه بعد را کرده باشد اجاره باطل نمىشود. ولى اگر متولى نداشته باشد و یک طبقه از کسانى که ملک بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و در بین مدت اجاره بمیرند، در صورتى که طبقه بعد اجازه ندهند، اجاره باطل مىشود، و در صورتى که مستأجر مال الاجاره تمام مدت را داده باشد، مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدت اجاره را از مال آنان مىگیرد.
(٢١۵٩) اگر متولى وقف خیانت کند و عایدات آن را به مصرفى که معین شده نرساند، چنانچه براى عموم وقف شده باشد، در صورت امکان، حاکم شرع باید به جاى او متولّى امینى معین نماید.
(٢١۶٠) فرشى را که براى حسینیه وقف کردهاند، نمىتوان براى استفادههاى دیگر، حتى براى نماز به مسجد یا غیر مسجد ببرند، اگر چه آن مسجد نزدیک حسینیه باشد.