(١۴٢١) گنج، مالى است که در زمین یا در درخت یا کوه یا دیوار پنهان باشد و کسى آن را پیدا کند و طورى باشد که به آن، گنج بگویند.
(١۴٢٢) اگر انسان در زمینى که ملک کسى نیست، گنجى پیدا کند مال خود او است و باید خمس آن را بدهد.
(١۴٢٣) نصاب گنج ١٠۵ مثقال نقره یا ١۵ مثقال طلا است، یعنى اگر قیمت چیزى راکه از گنج به دست مىآورد، بعد ازکم کردن هزینه اخراج، به ١٠۵ مثقال نقره سکهدار یا ١۵ مثقال طلاى سکهدار برسد باید خمس آن را بدهد، و در تعلق خمس به گنج نیز گذشتن سال معتبر نیست.
(١۴٢۴) اگر در زمینى که از دیگرى خریده گنجى پیدا کند واحتمال بدهد که مال فروشنده است، باید به او اطلاع دهد و اگر آن فروشنده ادعا کرد که مال اوست و راست گفتن او محتمل بود، به او داده مىشود، و اگر گفت مال من نیست بنابراحتیاط واجب به فروشنده قبل از او اطلاع داده مىشود، و اگر هیچکدام از فروشندگان مدعى مالکیت نبودند، مال پیدا کننده است و خمس آن بر او واجب مىشود، و همچنین است در موردى که گنج در ملک دیگرى پیدا شود، اگر چه احتیاط مستحب آن است که همه را صدقه بدهد تا در مواردى که بین خمس و صدقه مشترک است مصرف شود.
(١۴٢۵) اگر کسى حیوانى از چهارپایان را بخرد و در شکم او مالى از قبیل طلا و نقره باشد، چنانچه احتمال بدهد مال فروشنده و یا فروشنده قبل از او است، باید به او خبر دهد، و تمام مراتبى که در مسئله گذشته در مورد خبر دادن گفته شد، اینجا هم جارى مىشود، ولى اگر در شکم ماهى دریا و یا آهوى صحرا و مانند اینها که مالک مشخصى ندارد، مالى از قبیل طلا و نقره پیدا کرد، اطلاع دادن به کسى لازم نیست و مانند وقتى است که فروشندگان حیوان همه نفى مالکیت کنند. بنابراین احوط آن است که بعد از پرداخت خمس، بقیه آن را صدقه بدهد، اگر چه اظهر آن است که اصلاً گنج نیست و از قبیل مال پیدا شده است.